ما خستـه ایم! خسـته به معنای واقعی

دلهــای ما شکستـه به معنـای واقعــی!


ما لشـکریم! لشـکر پخش و پلا که دیـد؟

خیــل ز هم گسستــه به معنـای واقعـی


این زخم سجـده نیست به پیشانی ام رفیق

جــای دری سـت بستـه بــه معنــای واقعـــی


از بــــادبــــان نخیــــزد و از نـــاخــــدا، بخــــار

کشتـی بـه گل نشستـه بـه معنای واقعـی


تنـگ است جای مـا و چنین است حـال مـا :

بــاغــی درون هستــه! بـه معنــای واقعــی

#حسین_جنتی


پ.ن:

- وای که این چند روز چقدر مزخرف داره میگذره، هر بار فکر می‌کنی دیگه حالت از این بدتر نمیشه میبینی که ااا یه آپدیت حال بدی جدید اومده

- گفته بودم که دیگه خیلی تحت تاثیر حرف بقیه نیستم، یه جورایی دایورت میکنم، ولی الان که با خودم یه لحظه صادقانه برخورد میکنم میبینم که اصلا اینطور نیس، اصلا، شاید به ظاهر خیلی ریلکس، دلدار و بی خیالم ولی ابدا، به بی خوابی و بد خوابیم نگاه کن، به هر روز پر رنگتر شدن حس خودنابودگریم نگاه کن(شاید همون میل به خودکشی منظورمه)، به بی رمق شدنم، به حساس شدنم با کمترین تنش، به بیچارگی درونیم، به خوب نبودنم توی هیچ حس و حالی، به خوب نبودنم توی هیچ نقشی ...

- دنبال خبر نیستم که یعنی مثل کبک سرم توی برف باشه و بیشتر از این دچار تنش نشم، ولی با یه جمله روی تیر برق سرم سوت می‌کشه و شب خوابم نمیبره

- بچه ام نبود کاری دست خودم داده بودم

- گه به این خلقت