پ.ن:

- اوایل که قسمت وبلاگ ها بروز شده ایجاد شده بود چقدر متن های باحال گیرمون میومد برای خوندن، الان که تقریبا 80 درصدش تبلیغات و اون چندتای باقی مونده هم عاشقان این گروه خواننده کره ای اند(اصلا نمیدونمم کجایی هستن یا اصن خواننده اند یا بازیگر 😂)، احساس میکنم دیگه داریم از دور خارج میشیم (نیز خیلی ام حضور چشم گیری داشتیم)

- یه چیزی که نمیدونم دقیقا درسته یا نه اینه که آدمی وقتی قرار راحت باشه باید چطوری باشه؟ خیلی وقت ها راحتی، بی ادبی تفسیر میشه 😅 شاید طرف بی ادب بودن واسه اش راحت تره خب، چه میدونم 

- میدونم کلی کار دارم ولی مثل آدمی ام داخل یه مسابقه که وقتی زمان مسابقه به آخرش می رسه و میدونه برنده بازی نیس دیگه تلاشی نمیکنه، الان یه همچین حالتی ام، انگار منتظرم بازی تموم شه، یا یه اتفاقی بیفته، نمیدونم چه اتفاقی فقط بدجور منتظر تموم شدنم

- چشام میسوزه، امیدوارم برق جوشکاری نبوده باشه 😅 این همه با ماسک اوتوماتیک مانور دادیم

- حسم حس بدی نیست، وضعیت زرد 😌 ولی همچنان شبه پوچم، انگار دارم باهاش کنار میام، عجیبا غریبا