پ.ن:

- پدربزرگم حالش خوب نیست، اولش فکر میکردند همین بیماری منحوسه، ولی دکتر گفت مربوط به این ویروس نیست و متاسفانه مربوط به سنشونه. الان چی کار باید کرد؟چه چیزی رو تهیه کرد که این شرایط تغییر کنه؟

- خاطرات هم باعث دلگرمی میشه هم باعث خفگی، یه دفعه یاد خاطراتی می افتی که محکم میزنی روی پیشونی ات. خاطراتم چندان دل انگیز نیس، انگار همه زندگیم دو تا چشم از داخل بدنم داشته بیرون رو نگاه میکرده که ربطی به اون بدن نداره، انگار یه جور زندانه، یه وقت های صدای ریشخنداش رو می‌شنوم