آهنگ موجوع قلبی
از نجوی فاروق
 
پ.ن:
- خداروشکر حال پدر و مادرم بهترند، مدام این چند وقت با خدایی که نمیدونم هست یا نیست حرفم این بود، من نمی خوام زنده باشم، یه لطفی کن و باقی مونده اش رو بین پدر و مادرم تقسیم کن 
- سلیقه ام توی موسیقی تعصبی نیس، مثلا اینجور نیس بگم من طرفدار پروپاقرص فلانی ام، از هر کدوم یه تعدادی، از بعضیاشون هیچی 😅، آهنگ بالا رو دوست دارم 
- خیلی وقت ها که دیگه هیچی جوابگوم نیس و کسی هم دور و برم نباشه فقط آهنگ گوش میدم، انقد تا از آهنگ هم خسته بشم، اصلا مثل اینکه کلا اینجورم، یه دفعه گیر میدم به چیزی، یه مدت فقط فیلم و سریال، یه مدت فقط کتاب، یه مدت فقط آهنگ، یه مدت فقط کارهای هنری، یه مدت فقط کار فنی، یه مدت فقط مجازی،... نمیدونم چرا فقط نمیتونم لااقل برای یه مدت زندگی کنم، البته چون مفهومش رو نمیدونم 
-  "دانیل مارتین کلاین" توی یکی از کتاباش میگه(نمیدونم کتاب دیگه ای هم اصلا داره یا نه) «یکی از خوبی های رفقای قدیمی و صمیمی این است که شما می توانید پیش آنها خود خرتان باشید». دوست، هیچ وقت چنین دوستی نداشتم، دوست صمیمی داشتم و دارم، ولی همیشه اون آدم محکمه که میاند باهاش درد و دل میکنن خودم بودم، من فقط یه شنونده، بازیگر و خواننده مطلبم، قرار نیست کسی منو بخونه، شایدهم چیزی برای خوندن ندارم
- شاید انتخاب خودم این بوده، لعنت بهش
- چرا هنوز سیگاری نیستم 
- این چه حالیه دیگه
- انقدم نباید وبم دپ بشه، شاید یکی دنبال یه امید یه معجزه بیاد مطالب رو بخونه 😆، ولی به جهنم که دپِ، هیچ معجزه ای قرار نیس اتفاق بیافته، واقعیت همینقدر خالیه، لااقل واسه من